
اقتصاد دانش بنیان، ضرورت توسعه پایدار کشاورزی
در خصوص تعریف اقتصاد دانشبنیان (Knowledge-based economy) تعاریف متعددی وجود دارد. طبق تعریف سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که براساس تولید و توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته و سرمایهگذاری در دانش و صنایع دانشپایه مورد توجه خاص قرار میگیرد.
کمیته اقتصادی مجمع همکاری اقتصادی آسیا ـ اقیانوس آرام، اقتصاد دانشبنیان را اقتصادی میداند که در آن تولید و توزیع و کاربرد دانش، عامل و محرک اصلی رشد اقتصادی و تولید ثروت و اشتغال در همه صنایع است. طبق این تعریف، اقتصاد دانشبنیان برای رشد و تولید ثروت، تنها به تعدادی از صنایع با فنآوری بالا متکی نیست، بلکه در این اقتصاد همه صنایع به فراخور نیاز خود از دانش استفاده میکنند. بهعبارت دیگر، در اقتصاد دانشبنیان، تولید و توزیع و کاربرد دانش در همه صنایع عامل محرک رشد اقتصادی و تولید ثروت و اشتغال است. آنچه بیش از همه در اقتصاد دانشبنیان مورد توجه قرار گرفته است کاربرد دانش در فرآیندهاست؛ از تولید کالا و خدمت گرفته تا توزیع و فروش آن.
مدلهای سنتی فعالیت اقتصادی، عوامل اصلی تولید را زمین، نیروی کار و سرمایه میدانستند، درحالیکه اقتصاد دانشبنیان، فناوری و دانش را عوامل اصلی تولید محسوب میکند، زیرا با افزایش تحرک اطلاعات و نیروی کار جهانی، میتوان دانش و تخصص را بهطور لحظهای در سراسر جهان منتقل کرد و هر مزیتی که توسط یک بنگاه اقتصادی و کسب و کار بدست آید، میتواند با پیشرفتهای رقابتی یکشبه از بین برود. در این میان تنها مزیتی که یک کسب و کار میتواند از آن بهره گیرد، روند نوآوری خود اوست؛ یعنی ترکیب دانش و فناوری با استعدادهای خلاقانه و توانایی خلق ثروت و ارزش از اطلاعات. برای بخش کشاورزی، دانشبنیانی نه اختیار، بلکه التزام است؛ زیرا در جهانی کنونی که فعالیتهای بخش کشاورزی با تهدیدهای مختلفی همچون تغییرات آب و هوایی، انواع آفتها و بیماریها، کمبود منابع آبی، کاهش مساحت جنگلها و مراتع، آلودگی محیطزیست و… مواجه است، دیگر کشاورزی مبتنی بر منابع، پاسخگو نیست و رویکرد توسعه پایدار کشاورزی نیازمند توسعه و بهکارگیری دانش در فعالیتهای مختلف بخش کشاورزی در طول زنجیره ارزش هر محصول و فعالیت است. بهعبارتی افزایش بهرهوری و عملکرد، تأمین غذای سالم و امنیت غذایی، تأمین معیشت و رفاه بهرهبرداران بخش به همراه صیانت و حفاظت از منابع پایه و طبیعی، نیازمند دانش و مدیریت دانش است. در بسیاری از کشورها، کشاورزان خردهپا هنوز دسترسی محدودی به نوآوری، فناوری، دانش و اطلاعات مورد نیاز برای افزایش بهرهوری و درآمد دارند و برنامه و اقداماتی مختلفی برای دسترسی آنها به دانش در نظر گرفته شده است. نمونههای بسیاری را میتوان در بخش کشاورزی جستجو کرد که از دانش برای بهرهوری و کارایی بهره جستهاند. یکی از نمونههای آن، کشاورزی هوشمند آب و هوایی (climate-smart agriculture (CSA:با هدف افزایش پایدار بهرهوری کشاورزی، افزایش تطبیقی ظرفیت و مقاومت در برابر شوکهای اقلیمی، کاهش انتشار گازهای گلخانهای و درصورت امکان جداسازی کربن دیاکسید و ذخیره آن است. کشاورزی هوشمند آب و هوایی نیازمند فنآوریها و شیوههایی است که ضرورت دارد در اولویت سیاستها و برنامههای توسعه کشاورزی قرار گرفته باشد.
نمونه دیگر کشاورزی حفاظتی است. «فائو (سازمان خواربار و جهانی ملل متحد)»، کشاورزی حفاظتی را اینچنین تعریف کرده است: راهکار حفظ منابع کشاورزی با هدف افزایش و پایداری تولید محصولات کشاورزی همراه با حفظ محیطزیست. براساس رویکرد فائو، کشاورزی حفاظتی، عامل قدرتمندی برای دسترسی به نیازهای غذایی آینده است. روشهای کشاورزی حفاظتی میتواند موجب ایجاد کارایی در مواد اولیه، افزایش درآمد از مزرعه، بهبود شرایط پایدار تولید محصول و موجب حفظ و بازسازی مجدد خاک، تنوع زیستی و منابع زیربنایی طبیعی شود. محدوده اصلی فعالیتهای کشاورزی حفاظتی به خاکورزی حفاظتی یا بدون خاکورزی یا انواع خاکورزی حداقلی (Zero/No tillage) اطلاق میشود. خاکورزی حفاظتی، فواید بسیاری برای محیطزیست و انسان دارد. در واقع کشاورزی حفاظتی رویکردی است که شیوههای علمی و سنتی را با هم ترکیب میکند تا به اهداف مورد نظر برسد. فائو اشاره میکند توسعه کشاورزی حفاظتی به تغییر طرز فکر سیاستگذاران و کشاورزان، دانش در مورد چگونگی و نحوه انجام این کار، در دسترس بودن ماشینآلات کافی، در دسترس بودن علفکش مناسب و سیاستهای مناسب برای ترویج آن بستگی دارد.
http://www.iana.ir/fa/tiny/news-82130
منتشر شده :ایانا – چهارم مرداد ماه ۱۳۹۹ 🇮🇷
نوشتن نظر