آغاز مجازات متهم کوچک بحران بزرگ آب

چشم‌انداز تاریک بحران کم‌آبی در کشور مسئولان بخش کشاورزی را به این نتیجه رسانده که بهتر است تولید هندوانه در کشور را محدود کنند ولی با توجه به مازاد تولید هندوانه در کشور در سال جاری که علی‌رغم تاکید مسئولان اتفاق افتاده بود، کاهش کشت هندوانه چگونه میسر است؟

چندی پیش محمود حجتی، وزیر جهادکشاورزی اظهار کرده بود: ما باید به اندازه نیازمان محصولات آب‌بر مانند هندوانه را کشت کنیم و در حال حاضر آبی برای تولید هندوانه و صادرات آن نداریم. قطعاً اگر یک روز بخواهیم هندوانه وارد کنیم آن‌قدر قیمت آن زیاد می‌شود که موجب نگرانی خواهد شد، بنابراین باید این محصولات به اندازه نیازمان تولید شود و در تولید آن محدودیت منابع آبی نیز در نظر گرفته شود.

به گزارش اقتصادنیوز او همچنین از کاهش ۸۰ درصدی سطح زیر کشت هندوانه خبر داده و اظهار کرده است: سال گذشته در منطقه‌ای ۱۰ هزار هکتار هندوانه کشت می‌شد اما امسال سطح زیر کشت این محصول با توصیه‌های لازم به کشاورزان به دو هزار هکتار کاهش یافته است.

برنامه‌ریزی برای محدود کردن کشت هندوانه در حالی اتفاق افتاده است که ایران در سال‌های اخیر رتبه‌های سه یا چهار تولید هندوانه در دنیا را به خود اختصاص داده است.

اگر بپذیریم همچنان که معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی هرمزگان گفته است تولید هر هندوانه بین ۳۵۰ تا ۶۵۰ لیتر آب مصرف ‌کند، به نظر می‌رسد که رسیدن به مقام سومین تولیدکننده هندوانه در دنیا برای ایران افتخار چندانی نداشته باشد.

نکته قابل تامل این است که علی‌رغم توصیه‌های مکرر بعضی وزرای اقتصادی؛ ما امسال شاهد مازاد تولید هندوانه بودیم، به طوری‌که در مواردی بخشی از این محصول هندوانه در بته‌ها ضایع و بخشی از آن نیز با قیمت نازل به کشورهای دیگر صادر شد.

چرا سیاست‌های دولت جواب نمی‌دهد؟

به گزارش اقتصادنیوز، امسال دیدیم که اقدامات وزارت جهاد کشاورزی در راستای کنترل تولید هندوانه چندان مثمربه‌ثمر نبود و کشاورزان حتی بیش از هر سال به تولید هندوانه پرداختند.

این اتفاق یک دلیل مشخص دارد و آن نیز این است که تعداد زیادی از کشاورزان چون پیش‌بینی می‌کردند ممکن است به دلیل اقدامات وزارت جهادکشاورزی امسال تعداد زیادی از کشاورزان از کشت هندوانه دست کشیده و در نتیجه بازار با کمبود هندوانه روبه‌رو شود، در نتیجه بیش از همیشه کاشتند و نتیجه زایل شدن منابع آب و خاک کشور بود.

اقدامات دستوری جواب نمی‌دهد

به زعم بسیاری از کارشناسان نباید به صورت دستوری به کشاورزان گفت که فلان محصول را بکار یا نکار. از نگاه خیلی از کارشناسان باید فرهنگسازی کرد تا به قول عنایت‌الله بیابانی، قائم‌مقام خانه کشاورز، کشاورزان دریابند، که اتلاف منابع آب در وضعیت بحرانی آب ایران، به معنای پایان کشاورزی و در واقع پایان زندگی است.

وزیر جهاد کشاورزی نیز در این زمینه اظهار کرده است: از نظر قانونی ما نمی‌توانیم کشاورزان را از کشت محصولات آب‌بری مانند هندوانه بازداریم اما باید از طریق آموزش و توصیه به آنها سطح زیر کشت محصولات آب‌بر از جمله هندوانه را کاهش دهیم و کشاورزان بپذیرند که به لحاظ اقتصادی نیز کاهش سطح کشت اینگونه محصولات به نفعشان است.

در این زمینه از نگاه برخی شاید بیش از هر مساله‌ای متغییر تاثیرگذار بر اقدام کشاورزان وضعیت معیشتشان باشد. زمانی که ما با بالا بودن هزینه‌های تولید و پایین بودن قیمت محصولات کشاورزی روبه‌رو هستیم، ممکن است مقوله تامین معیشت کشاورز تحت تاثیر قرار بگیرد.

از سوی دیگر کشاورزان برای فروش کالاهای تولیدی خود امکان رقابت ندارند و دولت رساندن غذای ارزان به مردم را اولولیت خود قرار داده و بعید به نظر می‌رسد که چنین سیاست‌هایی مبنی بر فاصله گرفتن از کشت محصولات آب‌بر در افق نزدیک تاثیر گذار باشد.

اکنون ما با خیل عظیمی از کشاورزان روبه‌رو هستیم که دیگر کشاورزی برایشان نمی‌صرفد و به قول یکی از کارشناسان بخش کشاورزی حتی برایشان بهتر است که دست از کار کشیده و کارگری دیگران را کنند.

نتیجه چنین وضعیتی این شده است که به قول فاطمه پاسبان، کارشناس حوزه کشاورزی اگر ما با کشاورزانی روبه رو می‌شویم که به جای کشت محصولات کشاورزی مفید در مزارع خود اقدام به کشت خشخاش می‌کنند نباید فکر کنیم که آنها خلافکارند، بلکه آنها ناچارند.

او اظهار کرده بود: بهتر است مسوولان کشور به جای برخورد فیزیکی با کشاورزان راه تدبیر را پیش بگیرند و با گفتمان با آنان دنبال راه حلی منطقی باشند وگرنه دور از انتظار نیست که کشاورزان ما گندم، جو، برنج یا محصولات دیگر را کشت نکنند.

رنج از نبود انجمن‌های موثر

به گزارش اقتصادنیوز، بررسی‌ها نشان داده است که بیش از ۹۰ درصد کشاورزی کشور در بخش خصوصی انجام می‌شود و البته خودشان برای کشت در زمین خود تصمیم می‌گیرند.

نکته دیگر این است که طبق آمارهایی که وجود دارد، در خوش‌بینانه‌ترین حالت می‌توان نرخ باسوادی را در جامعه روستایی حدود ۷۵ درصد در نظر گرفت.از سوی دیگر ما در بخش کشاورزی با انبوه زمین‌های خرد و تعداد زیادی بهره‌بردار روبه‌رو هستیم. به نظر می‌رسد در چنین شرایطی نیاز به انجمن‌های قوی وجود دارد که بتواند عامل ربط کشاورزان و جهت‌دهی به آن باشد. اتفاقی که به نظر تاکنون نیفتاده و تعداد کمی انجمن فعال در بخش کشاورزی موجود است.

http://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-2913661

نوشتن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *