
نبض زندگی به سختی میزند
در هر ثانیه ۳۵۰ مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود. این یعنی هر پنج سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود و اگر اینروند ادامه یابد در ۶۰ سال آینده اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نخواهد ماند.
در هر ثانیه ۳۵۰ مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود. این یعنی هر پنج سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود و اگر اینروند ادامه یابد در ۶۰ سال آینده اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نخواهد ماند. فاطمه پاسبان در این گفتوگو علاوه بر ارائه چنین هشداری میگوید متاسفانه در ایران روند تخریب جنگلها به مرز هشدار رسیده و ما علاوه بر بحران آب و خاک با بحران جنگل یا حیات و نبض زندگی سرزمین ایران نیز مواجه هستیم. به گفته این استاد دانشگاه در پنج دهه گذشته، سطح جنگلی ایران از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۴ میلیون هکتار رسیده است و چهار میلیون سطح جنگلی نابود و به بیابان تبدیل شده است. برآورد شده سالانه ۶۳ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس و شمال ایران نابود شده است. پاسبان اگرچه دستور وزیر جهاد کشاورزی برای توقف بهرهبرداری از جنگلها را مثبت میداند اما میگوید حتی با داشتن بهترین تشکیلات، بهترین قوانین، بیشترین اعتبارات و مجربترین کارشناسان نمیتوانیم منابع طبیعی تجدیدپذیر و محیط زیست کشور را به نحو احسن اداره کنیم جز تا زمانی که فرهنگ زیستمحیطی را در کل جامعه به حد کافی اشاعه دهیم و با فقر مادی و فرهنگی، بهخصوص در روستاها مبارزه کنیم. شرح بیشتر وضعیت جنگلهای ایران را در این گفتوگو میخوانید.
وزیر جهاد کشاورزی اخیراً مساله توقف بهرهبرداری از جنگلها را مطرح کرده است. سوالی که به ذهن میرسداین است که وضعیت جنگلها در ایران چگونه است که چنین دستوری صادر شده؟
پیش از شرح وضعیت جنگلها، میخواهم یک مقدمه کوتاه در خصوص اهمیت جنگلها عنوان کنم. قطعاً میدانید کهجنگلها بهعنوان یکی از پیچیدهترین اکوسیستمهای طبیعی، اثرات بسیاری بر جوامع انسانی دارند و تخریب آنهامیتواند اثرات جبرانناپذیری در زندگی انسانها و حیات کره زمین داشته باشد. تولید اکسیژن مورد نیاز موجوداتزنده، تعدیل و تنظیم درجه حرارت کره زمین، تغذیه سفره آبهای زیرزمینی، حفاظت از خاک و جلوگیری از فرسایش آن،جذب گازهای آلاینده محیط زیست و پناهگاه حیاتوحش تنها بخشی از اهمیت زیستمحیطی جنگل است. علاوه براین، جنگلها ارزش اقتصادی فراوانی دارند و در برخی کشورها منبع درآمدزایی بوده و اقتصاد آنها وابسته به جنگلاست. فائو معتقد است بخش قابل توجهی از مردم جهان وابسته به محصولات جنگلی هستند و نقش مهمی در امنیتغذایی، کاهش فقر و توسعه کشاورزی پایدار دارند. اطلاعات ارائهشده نشان میدهد حداقل یک میلیارد و ۳۰۰ میلیوننفر برابر با ۱۸ درصد جمعیت جهان در خانههای چوبی به ویژه در کشورهای کمترتوسعهیافته زندگی میکنند، جایی کهمحصولات جنگلی باصرفهتر از مصالح ساختمانی است. حدود یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر برای گذراندن معیشتشانو سه میلیارد نفر برای آشپزی و گرم کردن خانههایشان به جنگلها وابسته هستند. در سال ۲۰۱۳ در حدود ۲۵۴ میلیارددلار ارزش واردات محصولات جنگلی و ۲۴۵ میلیارد دلار ارزش صادرات جهانی این محصولات گزارش شده است. براساس آخرین گزارش فائو در سال ۲۰۱۴ ارزش صادرات تولیدات جنگلی در جهان در حدود ۲۵۵ میلیارد دلار بوده کهنسبت به سال ۲۰۰۰ در حدود ۷۶ درصد افزایش داشته است. همچنین جنگلها منبع سهچهارم آب آشامیدنی دنیاهستند و تاثیر توفانها و سیلها را مهار و دیاکسید کربن را از محیط جذب میکند. به خاطر اهمیت زیستمحیطی واقتصادی جنگل، همواره تمامی کشورهای جهان به حفاظت و احیای آن توجه ویژهای داشتهاند، اما در چند دهه اخیر،عوامل متعددی از جمله عوامل انسانی و طبیعی، جنگلها را تخریب کرده است.
وضعیت جنگلها در ایران چگونه است که دستور توقف بهرهبرداری از آنها صادر شده است؟
متاسفانه در ایران روند تخریب جنگلها به مرز هشدار رسیده است. علاوه بر بحران آب و خاک با بحران تخریب جنگل یاحیات و نبض زندگی سرزمین ایران نیز مواجه هستیم. بر اساس آمارهای رسمی مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۲ بیش از ۵ /۶۶۶ هزار مترمکعب چوب از جنگلهای ایران برداشت شده است. اگر رقم دو سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ را در نظر بگیریم طیاین دو سال بیش از ۵ /۱ میلیون مترمکعب از چوب جنگلهای کشور برداشت شده است. این یعنی قطع درختان. اینرقم، بیانگر آمار رسمی در این زمینه است و بدون شک در کنار این برداشتها، قطع درختان بهطور غیرقانونی نیز درجریان است که بر میزان نابودی جنگلها میافزاید.
البته مشکل جنگلها در ایران تنها بهرهبرداری بیش از حد مجاز نیست. ما همواره در معرض اخبار حریق جنگلهاهم هستیم
بله، درست است. ارقام انتشاریافته مرکز آمار ایران نشان میدهد در کنار برداشتهای قانونی و غیرقانونی از درختانجنگلهای ایران، آتشسوزی و حریق نیز به نابودی جنگلهای ایران دامن زده است به طوری که در سال ۱۳۹۱ در حدود۵۰۶ مورد آتشسوزی در جنگلها اتفاق افتاده که در حدود ۱۵۴۴ هکتار مساحت جنگلها دچار حریق شده است و اینرقم برای سال ۱۳۹۲ در حدود ۶۵۷ فقره آتشسوزی بوده که ۳۶۴۹ هکتار دچار حریق شده است. ارقام نشان میدهد درسال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۹۱ در حدود ۳۰ درصد از نظر تعداد فقره و بیش از ۱۳۶ درصد از نظر مساحت، جنگلها دچارحریق شده.
آیا به تناسب برداشت از جنگلها یا آتشسوزی آنها اقدامی برای احیای جنگلها صورت گرفته است؟
متاسفانه نه. اقدامات انجامشده برای جنگلکاری در سال ۱۳۹۱ در حدود ۱۸ هزار هکتار و در سال ۱۳۹۲ در حدود ۲۶هزار هکتار بوده است که سهم بخش دولتی ۷۴ درصد و خصوصی ۲۶ درصد است. این ارقام نشان میدهد برداشت وتخریب از جنگلها در مقایسه با اقدامات انجامشده برای جنگلکاری تناسب نداشته و نقش مردم در جنگلکاری کمتراست. بر اساس ارقام مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۲ در حدود ۳ /۱۴ میلیون هکتار جنگل و ۶ /۳۲ میلیون هکتار پدیدهبیابانی داریم. در پنج دهه گذشته، سطح جنگلی ایران از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۴ میلیون هکتار رسیده است و چهارمیلیون سطح جنگلی نابودشده، به بیابان تبدیل شده است. برآورد شده است که سالانه ۶۳ هزار هکتار از جنگلهایزاگرس و شمال ایران نابود شده است. سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) اعلام کرده است که ایران یکی از ۷۰کشور در حال توسعه در دنیاست که پوشش جنگلی کمی دارد و این پوشش جنگلی اندک، با سرعتی بیشتر از دیگر نقاطدنیا در حال نابودی است. بر اساس آخرین گزارش فائو، مساحت کل جنگلهای جهان سه میلیارد و ۴۵۴ میلیون هکتاراست که سهم ایران از این میزان تنها ۱۱ میلیون و ۷۴ هزار و ۵۵۴ هکتار است. آنگونه که فائو اعلام کرده جنگل بهنقاطی گفته میشود که تاج پوشش بالای ۱۰ درصد، توده جنگلی بیش از نیم هکتار و درختان و درختچههایی بلندتر ازپنج متر داشته باشد؛ در حالی که طبق تعریف ایران که وجود تاجپوششی پنج درصد به بالا را کافی میداند، ایرانصاحب حدود ۱۴ میلیون هکتار جنگل است.
۱۴ میلیون هکتار در نگاه اول میزان قابل توجهی به نظر میرسد و این تصور وجود دارد که وضعیت ایران از نظرجنگل قابل قبول است
مشاهده ارقام بهصورت مساحت و هکتار در وهله اول زنگ خطری را نشان نمیدهد اما اگر همین اعداد را تقسیم برجمعیت کل کشور کنیم و سرانه جنگل برای هر فرد را محاسبه کرده و با ارقام جهانی مقایسه کنیم شرایط نامساعد وهشداردهنده کشورمان بیشتر در معرض دید قرار میگیرد. طبق آخرین گزارش فائو، متوسط سرانه جنگلهای جهانرقمی معادل ۶۲ /۰ هکتار (حدود شش هزار متر) است در حالی که این رقم برای هر ایرانی ۱۶۰۰ متر است. یعنی هرایرانی حدود ۴۴۰۰ متر کمتر از سرانه جهانی دارد به عبارتی ۲۶ درصد سرانه جهانی جنگل برای یک ایرانی است. گفتهمیشود «در هر ثانیه ۳۶۰ مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود. به بیان دیگر در هر پنج سال یکمیلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود یا سالانه یک و نیم درصد از جنگلهای ایران از دست میرود. اگر اینروند ادامه یابد در ۶۰ سال آینده اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نخواهد ماند.»
از بین رفتن پوشش جنگلی و کاهش حجم جنگلها در کوتاهمدت و بلندمدت چه آثاری دارد؟
از بین رفتن جنگلها در گام اول به معنی پالایش کمتر هوا و افزایش آلودگیهای بیشتر برای هر ایرانی است و در کنارآن از بین رفتن حیات جانوری و گیاهی در ایران. کشورمان با داشتن حدوداً شش هزار گونه گیاهی یکی از غنیترینگونههای گیاهی در کشورهای خاور نزدیک را از جنگلهای شبهحارهای تا درختزارهای سازگار با خشکی دارد. در کنار آنگونههای جانوری کمیابی در ایران وجود دارد که در حال انقراض است. همه این موارد یعنی هزینههای هنگفت وغیرقابل جبرانی از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که به کشور وارد میکند. بانک جهانی، ارزش خالص کنونیهزینههای خسارات ناشی از جنگلزدایی در ایران و تخریب جنگلهای خزری در ایران را که برابر با از دست دادن منافعخدمات و کارکردهای جنگلی است، به ترتیب حدود ۷۶۰ میلیون دلار و ۱۴۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۲ برآورد کرده است(بانک جهانی، ۲۰۰۵). حدود یک میلیون و ۱۳۰ هزار هکتار از جنگلهای بلوط در غرب کشور بر اثر خشکیدگی از بینرفته است و بیشمار ضررهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی دیگر را که میتوان برشمرد.
وزیر جهاد کشاورزی چندی پیش دستور توقف بهرهبرداری از جنگلها را صادر کرده. تحلیلتان در این موردچیست؟ صرف دستور توقف بهرهبرداری از جنگلها میتواند راهگشا باشد؟
ببینید وضعیت موجود نیازمند مدیریت صحیح بهرهبرداری، حفاظت و احیای منابع طبیعی است. از همین روست کهآقای مهندس حجتی وزیر جهاد کشاورزی دستور توقف بهرهبرداری از جنگلهای شمال را داده است. بر اساس ایندستور بهرهبرداری تجاری و صنعتی از جنگلهای شمال کشور اعم از اینکه دارای طرح جنگلداری باشند یا نباشند درقالب یک برنامه کوتاهمدت متوقف شود. همچنین واگذاری طرحهای جنگلداری که دارای اهداف اقتصادی بوده وبیلان آنها بر اساس بهرهبرداری از جنگل تنظیم شده است ممنوع اعلام میشود. علاوه بر این ایجاد هرگونه جاده جدیددر جنگلهای شمال کشور ممنوع و اعتبارات اختصاصیافته صرفاً برای نگهداری جادههای موجود با رویکرد حفاظتجنگل هزینه شود. ابلاغ این دستور از طرف وزیر جهاد کشاورزی را میتوان اقدام شجاعانه و مسوولانه ایشان در قبالمنافع نسل فعلی و آینده دانست که قابل قدردانی است. اما این دستور به تنهایی نمیتواند بحران جنگل را مدیریتکند. یکی از دلایل مهم آن را میتوان در مطالعه آقای پروفسور علی یخکشی که در سلسله انتشارات دانشکده منابعطبیعی دانشگاه تهران که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده است، یافت. حاصل تحقیقات ایشان را میتوان در جملاتی کوتاهبدین شرح آورد که «با داشتن بهترین تشکیلات در سازمانهای جنگل و حفاظت محیط زیست، بهترین قوانین، بیشتریناعتبارات و مجربترین کارشناسان نمیتوانیم منابع طبیعی تجدیدپذیر و محیط زیست کشور را به نحو احسن ادارهکنیم و بر مبنای اصل توسعه پایدار، حفاظت و بهرهبرداری کنیم و سطح آن را توسعه دهیم، جز تا زمانی که فرهنگزیستمحیطی را در کل جامعه به حد کافی اشاعه ندهیم و با فقر مادی و فرهنگی بهخصوص در روستاها مبارزهنکنیم». پس از گذشت ۴۰ سال از چاپ آن نوشته، امروز هم باید همان جملات را تکرار کنم زیرا که کارنامه سبزی ازمنابع طبیعی تجدیدپذیر و محیط زیست کشور در جلوی خود نداریم.
شما چه راهکار دیگری را پیشنهاد میکنید؟
به طور یقین لازم است در این برهه از زمان بیشتر بر نهادینهسازی رفتار حفاظت و حمایت از جنگل در جامعه مدنی ازروشهای گوناگون سرمایهگذاری و اقدام کرد. نمونه آن را میتوان کاشت درخت و نهال در اربعین حسینی دانست یابازدیدهای علمی دانشآموزان از جنگل و توجه دادن آنها به اهمیت حفظ جنگل یا گذراندن محکومیت زندانیان کمخطریا تشویق علمای دینی به صرف خیرات در امر حفاظت و توسعه جنگل. این یک نوع نهادینهسازی و تغییر رفتار جامعهمدنی به سمت حفاظت از جنگل و حمایت از این منبع خدادادی برای آسایش و رفاه نسل آتی و آینده است. تغییر رفتارجامعه مدنی و مشارکت آنان در مقوله حفاظت و توسعه جنگل راهکار اصلی برونرفت از بحران فعلی و آینده است. درکنار آن توجه به این نکته که احیای جنگل هم زمانبر است و هم هزینهبر.
هر مترمربع برداشت از جنگلها چه میزان زمان برای احیا نیاز دارد؟
متخصصان عنوان میکنند بیشتر از یک قرن زمان لازم است تا جنگلهایی که اسیر آتش شدهاند، بار دیگر سبز شده واحیا شوند. برای جنگلهای ایلام حداقل ۱۰۰ و در جنگلهای ارس گلستان حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ سال زمان نیاز است تا دوبارهاحیا شوند. اگر هم نهالی کاشته شود یا بذری باید کاملاً مراقب بود که دام و گردشگر وارد جنگل نشده و نهالها دچارکوبیدگی نشوند و از بین نروند. یعنی حداقل به ۵ تا ۱۰سال قرق نیاز است، تا این جنگلها بتوانند، احیای خود بهطورطبیعی را آغاز کنند. بنابراین سرمایهگذاری هنگفتی برای احیای جنگلها لازم است و در کوتاهمدت امکانپذیر نیست.یعنی به یک برنامه بلندمدت با بودجه مشخص برای احیای جنگلها نیاز است. توجه وزیر جهاد کشاورزی برای مدیریتبحران جنگل حاکی از این مطلب است که احیای جنگلها زمانبر و هزینهبر است و در کوتاهمدت امکانپذیر نیست ونیاز است در کوتاهمدت ممنوعیت برداشت از جنگلها و حفاظت از آن صورت گیرد. احیا و حفاظت و حمایت ازجنگلها نیازمند استراتژی و برنامههای راهبردی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت با بودجه مشخص بوده تا با آمدن ورفتن هر مدیری بر اساس برنامههای تنظیمشده اقدامات برنامهریزیشده را مدیریت و هدایت کند. در این برنامههایراهبری موضوع تغییر رفتار جامعه مدنی و مشارکت آنان در حمایت و حفاظت و احیای جنگل در سرلوحه کار است. درکنار آن تعیین مدیران متخصص و کارآزموده و جوان در راس امور مربوط به جنگلها میتواند در کاهش بحران و مدیریتبه موقع آن موثر باشد. شناخت وضعیت موجود و شناسایی عوامل مخرب و بازدارنده حفاظت و توسعه جنگلها وروشهای برونرفت از وضعیت موجود و حرکت به سوی وضعیت مطلوب نیازمند تحقیق و مطالعات کاربردی چندوجهی(فنی، اقتصادی، اجتماعی) است. توجه به این نکته لازم است که در هر زمینهای ابتدا مطالعه و تحقیق شده و سپس،اجرا شود که این راهکار موثری در مدیریت بحران جنگل است. نکته مهم دیگر اینکه جنگل سرمایه ملی است و از اینرونیازمند عزم ملی برای نگهداشت و حفاظت از آن است و تنها وظیفه یک وزارتخانه نیست. تغییر نوع نگاه و نگرشمسوولان جامعه به جنگل از رویکرد وظیفهای یک دستگاه اجرایی به رویکرد یک وظیفه ملی یکی دیگر از الزاماتمدیریت بحران جنگل است تا هم امکانات و بودجه مناسب تخصیص داده شود و هم همه دستگاهها با همه امکانات دراین خصوص وظیفهمندی داشته باشند. وزارت ارشاد در زمینه نهادینهسازی رفتار احترامآمیز به جنگل در جامعه مدنی،صدا و سیما با تبلیغ و ترویج اهمیت جنگل و حفاظت از آن، آموزش و پرورش با توجه محصلان به اهمیت جنگل وحفاظت از آن و سایر دستگاههای دولتی و غیردولتی میتوانند در این برنامه ملی حضور داشته و بخشی از فعالیتها رابر عهده بگیرند. در این برهه زمانی لازم است به هشدارهای متخصصان جنگل توجه شده و مسوولان نظام به سادگی ازکنار آن عبور نکنند.
http://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-7791
نوشتن نظر