تعهد به صیانت از آب

انتقال آب مهمتر است یا تغییر انگاره؟

رویدادهای ســالهای اخیر در مورد آب، حاکی از بحرانی تر شدن شرایط موجود همچون خشک شدن دریاچه ها و تالابها، کاهش ذخایر منابع آبی، کاهش بارندگی و ادامه خشکســالی و به خطرافتادن حیات جانوری، گیاهی و انسانی است. در کنار آن پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم کمبود آب به قدری عیان و آشکار شده که دیگر نیازی به هشدار و اعلام خطر نیست و تنها می توان امیدوار بود  که سیاست گذاران و تصمیم سازان با به صدا درآمدن این زنگ خطر و هشــدار چارهای بیندیشند و جلوی وقایع نامطلوب را با درایت و تدبیر و مدیریت بهینه بگیرند.
•جای خالی «مدیریت پیشگیری» آنچه مسلم است مدیریت ملی آب کشور باید بر اساس مدیریت توامان عرضه و تقاضا، جامع نگری در کل چرخه آب و اصول توسعه پایدار و آمایش ســرزمین در حوضه های آبریز کشــور و مشترک تقویت شده و به منظور تحقق مدیریت یکپارچه (جامع )منابع آب هماهنگی های متقابل بین بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیربنایی و خدماتی با بخش آب فراهم شود. در این میان مدیریت پیشــگیری یعنی تهیه و اجرای برنامه های مدیریت خشکسالی و سیلاب با مشارکت کلیه دســتگاههای ذیربط از اهمیت ویژهای برخوردار است. همواره این سوال مطرح میشود که چرا پیشگیری در نظام فکری و اندیشه ای سیاست گذاران کشور جایی ندارد یا هنوز نتوانسته است صدای خود را به گوش آنان برساند؟
ایران در طول تاریخ به دلیل وضعیت جغرافیایی که در آن قرار گرفته، کمبود آب داشــته است و همین کمبود آب سبب شد تا ایرانیان دست به ابتکاراتی برای مدیریت منابع آب بزنند که میتوان به احداث قنات به عنوان یکی از موثرترین شیوه های انتقال و توزیع آب و در عین حال سازگار با محیط زیست که کمترین میزان تبخیر را داشــته یا ایجاد بندها و سازههای آبی نظیر آنچه در شوشتر از گذشــته های دور به جا مانده است اشاره کرد. بنابراین کمی آب و کمبود آن پدیدهای تاریخی است و رخداد جدیدی نیست. چرا برای آن سیاست های پیشگیری برای مدیریت منابع محدود آب صورت نگرفته است؟ آیا واقعاًما با پدیده جدید «بحران آب »روبه رو هستیم یا «بحران مدیریت منابع آب؟ »به نظر میرســد ما بیشتر با مشکل مدیریت منابع آب مواجه هستیم، چراکه علاوه بر وجود سابقه تاریخی کمبود آب در ایران، گزارش های متعددی به مشــکل آب و کمبود آن و خشکسالی در ایران اشاره کرده است. ایران به خاطر قرار گرفتن در کمربند خشک جغرافیایی و نوار بیابانی که در ۲۵ تا ۴۰ درجه عرض شمالی واقع شده، از شرایط آب وهوایی برخوردار است که جزو مناطق کم باران جهان به شمار می آید. بنابراین این طبیعت اقلیم ایران است که با خشکسالی مواجه شود. تحلیل های هواشناسی انجام شده از سال  ۱۳۴۷تــا ۱۳۹۲ در ایران نشــان می دهد که ایــران با دوره های خشکسالی مواجه بوده است:
۱- خشکســالی ۱۳۶۳-۱۳۴۷ (ســه مرحلــه و کاهش بارندگی ۲۶درصد)
۲- خشکســالی ۱۳۷۲-۱۳۶۳ (سه مرحله و کاهش بارندگی ۴۴ درصد)
۳- خشکســالی ۱۳۷۶-۱۳۷۲ (دو مرحله و کاهش بارندگی ۱۷/۵ درصد)

۴-خشکســالی۱۳۷۷-۱۳۸۰ (۳۴ درصد کاهــش بارندگی نســبت به میانگین ۳۰ساله)
۵- خشکسالی ۱۳۸۳-۱۳۸۰ (ادامه خشکســالی در بعضی مناطق کشور نظیر مناطق جنوب و جنوب شرقی و تا حدودی جنوب غرب کشور)
۶- خشکسالی که از ابتدای سال آبی ۹۲-۹۱ پایــش و با توجه به وضعیت بارش کلاس بندی شده است. به نحوی که در این ســال خشکسالی خفیف در حواشــی ایران به صــورت نواری بخشهای مرکزی را در برگرفته است.
خشکسالی متوســط در تمام نقاط کشــور به جز بخش مرکزی به صورت پراکنده دیده می شود، به طوری که در کرانه های خلیج فارس، حاشــیه غربی دریای خزر، شهرســتان های زاهدان، خاش و ایرانشهر و همچنین دو نواری که از بجنورد به سمت قم و اراک و دیگری از بجنورد به سمت طبس کشیده شده، نمود پیدا کرده است. خشکسالی شدید شهرستان های زهک و کنگان جم را در برگرفته است. خشکسالی بسیار شدید با وسعت ناچیز در شهرستان های زابل و تهبندان به وقوع پیوسته است. مطالعات داخلی نشان میدهد که در بازه زمانی۹۳-۹۲ بیشترین مقدار کاهش بارندگی مربوط به مناطق واقع در شمال شرق (استان خراسان شمالی و مرز بین سه استان خراسان شمالی، رضوی و استان سمنان)، شهرستانهای شمالی استان فارس به خصوص شهرســتان اقلید، مناطق واقــع در مرز بین دو اســتان خوزســتان و کهگیلویــه و بویراحمد، دامنه های شمالی و جنوبی البرز مرکزی به خصوص اســتانهای البرز، تهران و قزوین، استان کردســتان و در نهایت منطقه آذربایجان است که این میزان کاهش در برخی نقاط مذکور به منفی  ۲۸۹میلیمتر رسیده است. بر اساس شاخص SPI( بارش استانداردشده)منتهی به خردادماه سال آبی ۹۳-۹۲ نیمی از کشور در وضعیت نرمال تا خشکسالی بسیار شدید به سر می برد. به طور کلی کانون های خشکسالی در این دوره را می توان به سه منطقه تقسیم بندی کرد:
الف) کانون خشکســالی شمال شرق که شــامل استانهای خراسان شمالی، رضوی، سمنان و گلستان است.
ب) کانون خشکسالی البرز مرکزی که شامل استانهای تهران، البرز، قزوین و قم است.
ج) کانون خشکسالی منطقه آذربایجان و غرب کشور که شامل تمامی منطقه آذربایجان و استان کردستان است.
این نتایج نشان از وقوع خشکسالی در قبل و دوره جدید در ایران دارد. بنابراین مدیریت بخش آب می دانست که وقوع خشکسالی در ایران احتمال وقوع دارد. بنابراین چرا هیچ اقدام بهینه پیشگیرانه صورت نگرفته اســت؟ از سوی دیگر در گزارش ناسا درباره شرایط جوی زمین در ۳۰ سال آینده اشاره شده که ۴۵ کشور جهان دچار خشکسالی شدید شــده و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشــاورزی و دامداری می شوند که در این گزارش ایران رتبه چهارم را در میان ۴۵ کشور در معرض خطر دارد.علاوه بر این در این گزارش پیشبینی شــده اســت که بعید نیست بین ۳۰ تا ۴۰ ســال آینده بخش های وسیعی از ایران به بیابان تبدیل شود. در حال حاضر ۲۰ درصد مساحت ایران بیابان مطلق است. نیمی از مساحت ایران بیابان است و دوسوم مساحت ایران در شــمار مناطق خشک و نیمه خشک قرار میگیرد که با پیشبینی ناسا بخش وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شده یا غالب مناطق نیمه خشک کنونی نیز به بیابان تبدیل می شوند. چه مطالعات داخلی و چه گزارش ناسا وقوع خشکسالی در ایران را نشان داده و این پدیده اقلیمی رخ داده و هماکنون آثار سوء آن دیده می شود.با توجه به آثار زیانبار پیشبینی خشکسالی در آینده برای ایران، چرا این موضوع اهمیت نداشته و سیاست های بهینه برای مدیریت آن در نظر گرفته نمی شود؟ مساله آب وظیفه یک نهاد و سازمان نبوده و نیست و از اینرو آثار و تبعات ناشی از عدم مدیریت صحیح در منابع آب نیز تنها متوجه یک نهاد و سازمان نیست. همه حیات انسانی و جانوری را تحت تاثیر خود قرار می دهد و چه بسا پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی فراوانی به همراه داشته باشد که در زمان اتفاق آن، با هیچ سیاستی قابل جبران و کنترل نباشد.
•عواقب مدیریت نادرست آب طبق گزارشهای سازمان ملل در نیم قرن اخیر، بیش از ۱۸۳۰مورد مناقشــه در زمینه آب در جهــان رخ داده که ۳۷ مورد آن سبب بروز جنگ یا انفجار سدها شده است. در منطقه خاورمیانه و قاره آفریقا کشــورهای مصر، سودان و اتیوپی بر سر تقسیم آب رود نیل و کشورهای عراق، سوریه و ترکیه بر سر رودهای دجله و فرات تنش های جدی دارند. میزان وابستگی ایران به منابع خارجی در سطح نســبتاً پایینی قرار داشته و حدود هفت درصد از منابع آب ایران از منابع خارجی تامین می شود. هرچند شاخص وابستگی کشور به منابع آب ورودی از کشورهای همسایه در سطح پایینی قرار دارد، اما محدودیت منابع آب در شــرق کشور سبب شده که اختلافات جدی بین ایران و افغانستان در خصوص میزان بهره مندی از آب رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه می گیرد، وجود داشته باشد. بارها در خبرها شنیده ایم که تعدادی از روستاها خالی از سکنه شده اند یا برای تامین شرب جمعیت روستاهای کشور آب با تانکر توزیع میشود. تجربه چین نشان میدهد که در سال ۲۰۱۱میلادی بحران کمآبی سبب شد تا ۴۰۰ هزار نفر در هر سال اقدام به مهاجرت کنند. وقتی آب نباشد حیات هم نیست و افراد بهرغم میل خودشان مجبور به مهاجرت میشوند. در اخبار کشور خودمان هم مرتب میخوانیم که روســتاهای کشور که کانون تولید بخش کشاورزی هستند به خاطر خشکسالی تخلیه شده اند.تخلیه روستا یعنی کاهش تولید بخش کشاورزی، یعنی تبدیل تولیدکننده به مصرف کننده، یعنی از بیــن رفتن خاک. در حال حاضــر به دلیل بحران آب مرثیه مهاجــرت اجباری و ترک وطن شکل گرفته است. بخشی از جمعیت کشورمان برای ادامه زندگی به اجبار مهاجرت کرده و این مهاجرت از شرق به غرب کشور به دلیل بحران آب شــکل گرفته است. استانهای شرقی کشور که شامل خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی هستند در معرض خشکسالی و کم آبی بوده که بر اساس سرشماری سال  ۱۳۹۵حدود ۱۰ میلیون از جمعیت کشــور (حدود ۵/۱۲ درصد ســهم) را در خود جای داده اند. اینکه چه بخشی از این جمعیت مجبور به کوچ اجباری هستند نیازمند تحقیق و مطالعه است امااین احتمال وجود دارد که جابه جایی جمعیت به دلیل خشکسالی و کمبود آب اتفاق افتد.
این تنها بخشی از آثار نامطلوب مدیریت آب است و به خاطر اهمیت آب و غفلت از آن دوم فروردین ماه (۲۲ مارس )هر ســال روز جهانی آب به منظور تحرک بخشــیدن به عــزم و اراده ملتها در« حل بحران مدیریت منابع آب» اســت. این بحران به معنای فقدان قانون گذاری صحیح و عدم اراده سیاســی برای حل وضعیت نامطلوب منابع آب جهانی است. موضوع کم آبی و بحران آب جهانی است. به عبارتی سیاست گذاری مناسب و مطلوب در مدیریت آب را طلب می کند. به نظر می رســد در روی کاغذ این اهمیت برای آب نوشته شده اما در عمل اقدامات مناسب و مطلوب برای پیشگیری و مدیریت بهینه منابع آبی لحاظ نمی شود. نگاهی به سیاست های کلی اصلاح الگوی مصرف آب (۱۴/۴/۱۳۸۹)نشــان می دهد که برای مدیریت مناسب آب در کشــور تدابیری اندیشه شده است. سیاستهای در نظر گرفته شده عبارتند از:
۱- ارتقای بهره وری و نهادینه شــدن مصــرف بهینه آب در تمام بخشها به ویژه بخش کشاورزی در چارچوب سیاستهای زیر:

طراحی، تدوین و اجرای سند ملی الگوی مصرف آب در بخشهای مختلف و به هنگام سازی آن.اعمال سیاستهای تشویقی و حمایتی از طرحهای بهینه سازی استحصال، نگهداری و مصرف آب.تدوین و اعمال استانداردها و ضوابط لازم برای کاهش ضایعات آب، پایش کیفیت منابع آب و جلوگیری از آلودگی آبها.اصلاح الگوی کشــت و اعمال شیوه های آبیاری کارآمدتر، ایجاد سامانه های بهینه تامین و توزیع آب شرب و بهینه سازی.
۲- تخصیص و مصرف آب در بخش تولید بر اساس ارزش راهبردی و اقتصادی بیشتر.
۳- برنامه ریزی برای استفاده مجدد و بازچرخانی آب

۴- تدوین و اجرای برنامه های عملیاتی مناسب برای ایجاد تعادل بین منابع و مصارف آب به ویژه در ســفره های زیرزمینی دارای تــراز منفی و اعمال مدیریت خشکسالی و سیل، سازگار با شرایط اقلیمی.اما ســوال هنوز باقی است که چرا سیاســت های اصلاح الگوی مصرف آب با توجه به وضعیــت کمبود آب و خشکسالی در کشــور اجرا نشده و عزم جدی بــرای آن وجود ندارد؟ آیا لازم نیست ابتدا مساله( کمبود آب و خشکسالی) شناســایی شده و دلایل ایجاد آن به تفکیک عوامل و ســهم هر کــدام تعیین و بر اســاس عوامل تاثیرگذار بر ایجاد مساله، راه حل های مناســب اجرایی برای هر کدام ارائه شود؟ بدون تحقیق و مطالعه و انتخاب بهترین گزینه نه تنها مشکل موجود را کنترل و کاهش نــداده حتی ممکن است مشــکلات عدیده دیگری را به جامعه تحمیل کند.
•سیاست گذاری مورد نیاز آبی در ایــران برای مدیریــت بحران آب، راه حلهــای مختلفــی مطرح میشــود که برخــی از آنــان نیاز به تامل و دقت نظر بیشتری دارد. یکی از راه حلهای ارائه شــده که از سوی کارشناســان و جامعه مدنــی مورد اعتراض قــرار گرفته، انتقــال آب از دریای خــزر، خلیج فارس و عمان به استان های درگیر با خشکسالی شدید اســت. آیا این بهترین راه حل است؟ توجیه اقتصادی و زیست محیطی آن چیســت؟ آیا راه حلهای دیگری که منافع زیست محیطی و منافع اقتصادی و اجتماعــی را به دنبــال دارد، وجود ندارد؟ آیا با این نوع تصمیمات مشکل کمبود آب و خشکسالی حل می شود؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که تفکر و اندیشه و نگاه به مساله «آب »تغییر یابد؟
اداره کشور نیازمند سیاست هایی است که مدیران را در برآوردن نیازها و تامیــن اهداف خود یاری رســاند. از اینرو سیاســت گذاری امری مهم و مرحله محوری فرآیند سیاسی تلقی می شــود. منظور از سیاســت گذاری برقراری و ایجاد سیاســت یا تعیین، تدوین و ارائه ضوابط و موازینی است که در آن اراده کلی حاکمیت اعمال ومصالح جمعی ملت تامین شود. اگر سیاست را نوعی تصمیم گیری بدانیم، خط مشی گذاری از این دیدگاه معادل تصمیم گیری است. زیرا هنگامی که خط مشی تعیین می شود، در همان جایگاه تصمیم اتخاذ شده است. جامعه برای تداوم حیات، باید از موقعیت موجود به مطلوب برسد. برای دستیابی به وضعیت مطلوب نیازمند بررسی امکانات، توانایی ها، الزامات و سپس تدوین برنامه ها و اقدامات لازم است.هر جامعه ای میتواند تمامی مسائل اقتصادی و اجتماعی خود را تبدیل به یک سیاست کند اما برای تبدیل یک مساله به موضوع یک سیاست یا به اصطلاح راه یابی به تقویم سیاست گذاری سه اقدام باید صورت گیرد:
۱- نخبگان و شهروندانی کموبیش منسجم، مسالهای را به عنوان یک پرسش اساسی مطرح کنند. زیرا آنها تمایز میان آنچه هست و آنچه باید باشد یا بود را به خوبی درک می کنند. به عبارت دیگر شهروندان منسجم(به صورت گروه و نهاد و انجمن و… )مطالبه گر آن موضوع باشند.
۲- کشف مساله و نامگذاری آن.
۳- دخالت جامعه سیاســی و ورود به مســاله شــناخته شده تا سیاست گذاری برای آن صورت گیرد.در خصوص موضوع آب، به نظر می رســد مساله آب از دیدگاه ًکارشناسان و محققان مربوطه موضوعی کاملاشناخته شده و معین است اما هنوز به عنوان مطالبه مردمی در قالب نهاده ای غیرمردمی و تشــکلها درنیامده و به دلیل توجه ناکافــی به عمق فاجعه وآثار مخرب آن هنوز یک مطالبه عمومی منســجم نشده است. از همین روست که موضوع آب به جدیت وارد جامعه سیاسی نشده و تنظیم، تدوین و اجرای سیاست های بهینه مدیریت آن در سطح ملی عملیاتی نشــده است. در حال حاضر، مدیریت ناکافی آب به اولویت های ذهنی و اجرایی مردم، دســت اندرکاران سه قوه نظام و همه سیاست گذاران کشور برمی گردد.مدیریت مناسب آب نیازمند عزم ملی، مشارکت مردم، دولت و نظام است که در صورت حکمرانی خوب شاید بتوان از گسترش و ایجاد هزینه های بیشتر برای کشور جلوگیری کرد و هزینه دیگری بر کشور تحمیل نکرد. بســیاری از زیان های به وجودآمده از عدم توجه به نظرات کارشناسان حوزه آب در گذشته را نمی توان به این زودی جبران کرد و برخی جبران ناپذیرند اما می توان امیدوار بود با عقلانیت و تدبیر و به کارگیری نظرات کارشناســان و اختصاص بودجه های مناسب برای سرمایه گذاری در طرحهای مناسب طرف تقاضا و عرضه آب، مدیریت بهینه آب را عملی کرد. مدیریتی که سالهاست مورد مطالبه محققان آب بوده است. مدیریتی که در آن به مصرف بهینه و افزایش کارایی و بهره وری آب در همه بخش های اقتصادی توجه داشــته و به هدررفت و ذخیره سازی آب در بخش عرضه آب نیز توجه داشته باشد. به عبارت دیگر نیازمند رویکرد و نگاه نو و جدید به مســاله آب هستیم تا در سایه آن « مساله آب» به یک موضوع سیاســتی جدی و مهم سه ارکان حکمرانی خوب یعنی دولت، حاکمیت و مردم درآید تا هم ارگانهای دولتی و هم سازمانهای مردم مدار برای ایفای مسوولیت اجتماعی خود در قبال حفاظت و صیانت از «آب»برای حیات انســانی و جانوری فعلی و آینده بیش از هر زمان دیگری متعهد شوند. این نکته را همواره برای خود تکرار کنیم که پیشبینی می شود جمعیت ایران در سال ۱۴۰۰ حداقل به ۸۵ میلیون نفر( طبق اعلام رئیس مرکز آمار ایران )برســد و این جمعیت برای حیات نیاز به آب دارد.

منتشر شده :تجارت فردا- دوم دی ماه ۱۳۹۶ ??

http://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-25173

نوشتن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *