تحلیل تدریجی کانون‌های تولید

مهاجرت عبارت از جابه‌جایی انسان از یک سرزمین به سرزمین دیگر است؛ به بیان دیگر مهاجرت ترک سرزمین، خویشاوندان و دوستان و اقامت در محلی دیگر است و مهاجر کسی است که از جایی به جای دیگر برود یا از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند.

مهاجرت عبارت از جابه‌جایی انسان از یک سرزمین به سرزمین دیگر است؛ به بیان دیگر مهاجرت ترک سرزمین، خویشاوندان و دوستان و اقامت در محلی دیگر است و مهاجر کسی است که از جایی به جای دیگر برود یا از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند. مهاجرت می‌تواند در داخل کشور یا خارج از کشور صورت گیرد. مهاجرت در داخل کشور می‌تواند از نقاط روستایی به نقاط شهری یا بالعکس یا از نقاط شهری به یک نقطه شهری دیگر باشد. در این میان مهاجرت از روستا به شهر یک پدیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که نتیجه مجموعه‌ای پیچیده از عوامل اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی و سیاسی قابل تامل است. مهاجرت روستاییان به شهر ممکن است به دو گونه انجام پذیرد.

نوع اول اینکه خانواده با همه اعضای خود به طور کلی روستا را ترک کنند و در مکان شهری سکونت گزینند؛ نوع دیگر این است که خانواده در روستا ساکن باشد و یک یا چند نفر از افراد خانواده به صورت فصلی یا دائمی به شهر مهاجرت کنند و در خارج از روستا به سر برند. اینکه چرا یک روستایی محل سکونت خود را ترک کرده و به شهر مهاجرت می‌کند، در مطالعات به دلایل مختلفی مورد اشاره قرار گرفته است. در ایران مرکز آمار، علل مهاجرت در مناطق روستایی را بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ در موارد زیر خلاصه کرده است: انتقال شغلی ۴ /۲ درصد، جست‌وجوی کار بهتر ۶ /۳ درصد، جست‌وجوی کار ۷ /۶ درصد، تحصیل ۱ /۸ درصد، دستیابی به مسکن مناسب‌تر ۳ /۱۲ درصد، تبعیت از خانوار ۸ /۴۶ درصد، انجام یا پایان خدمت وظیفه ۹ /۱۱ درصد، پایان تحصیل ۱ /۸ درصد و سایر پنج درصد، از مهم‌ترین دلایل مهاجرت برشمرده شده است. در مطالعات صورت‌گرفته دلایل دیگری همچون ازدواج، بروز مخاطرات محیطی (سیل، خشکسالی، زلزله)، دسترسی به امکانات و تسهیلات بهداشتی و رفاهی، رفع فقر و بیکاری برشمرده شده است. اینکه یک فرد روستایی مهاجرت می‌کند و تمایل دارد محل زندگی خود را تغییر دهد حق طبیعی اوست اما اینکه به دلیل مشکلات و تنگناهایی که در مناطق روستایی وجود دارد، مهاجرت می‌کند یک ضعف سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای توسعه روستایی است. مهاجرت روستاییان به شهر تنها موجب تغییر مکان جغرافیایی نیست، بلکه پیامدها و آثار دیگری نیز به همراه دارد. با مهاجرت، روستایی شغل کشاورزی را رها می‌کند و به جای آن به شغل و حرفه‌ای که در شهر وجود دارد مشغول می‌شود (که عموماً خدماتی است). بنابراین مهاجرت روستاییان به شهر همواره با ترک زمین و عدم کشت و تولید محصولات کشاورزی روبه‌رو است. یعنی یک روستایی که قبل از مهاجرت تولیدکننده کالا و محصول کشاورزی بوده پس از مهاجرت به شهر به یک مصرف‌کننده کالای بخش کشاورزی تبدیل می‌شود. به مفهومی دیگر از دست رفتن تولید و اضافه شدن به مصرف‌کننده کالا یکی از پیامدهای مهاجرت است. اگر تولید بخش کشاورزی افزایش نیابد طبیعتاً برای تامین تقاضا باید متوسل به واردات محصولات کشاورزی شد و افزایش واردات برابر با خروج ارز از کشور و تهدید امنیت غذایی است. از سوی دیگر فرآیند مهاجرت روستایی بر حجم و رشد جمعیت و در ساخت و توزیع جمعیت تغییراتی ایجاد می‌کند. مهاجرت‌های روستا به شهر تعادل نسبت مردان و زنان را در دو منطقه شهری و روستایی بر هم می‌زند. با توجه به اینکه جوانان بیشتر از هر گروه سنی دیگر مهاجرت می‌کنند این موضوع در بلندمدت بر جامعه روستایی از چند بعد تاثیر‌گذار است:

با مهاجرت جوانان، در آینده تولید نسل در مناطق روستایی کاهش می‌یابد و به دنبال آن جمعیت فعال در روستاها کاهش می‌یابد و تولید محصول و اقتصاد روستایی نیز دچار افت می‌شود.
– حفظ امنیت منطقه‌ای که روستاها خالی از سکنه شده‌اند، نیازمند تامین بودجه بوده و هزینه‌هایی را بر دولت تحمیل می‌کند.
– با کاهش تعداد مردان در مناطق روستایی، بخشی از زنان روستایی که در سن ازدواج قرار دارند، امکان تشکیل خانواده برای آنان کاهش می‌یابد. این موضوع برای زنان روستایی که شغل و ثروت و دارایی برای تامین مخارج زندگی خود ندارند، فقر و سرخوردگی و ناامیدی را به همراه خواهد داشت.
در ایران وضعیت مهاجرت روستایی چگونه است؟ نگاهی به آمارهای منتشر‌شده مرکز آمار نشان می‌دهد جمعیت روستایی کشور در طول زمان در حال کاهش بوده و در مقابل بر جمعیت شهری کشور اضافه شده است. بر اساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن کشور در سال ۱۳۹۰ حدود ۵ /۲۸ درصد جمعیت کشور روستایی و ۴ /۷۱ درصد شهری هستند که در این سال میزان شهرنشینی کشور از مرز ۷۰ درصد گذشت. نسبت شهرنشینی در سال ۱۳۹۰ نسبت به سال ۱۳۸۵ در حدود ۹ /۲ درصد افزایش داشته یعنی از ۵ /۶۸ درصد سال ۱۳۸۵ به ۴ /۷۱ درصد سال ۱۳۹۰ بالغ شده است. به عبارتی از جمعیت روستایی کاسته شده و به جمعیت شهری اضافه شده یعنی کاهش تولیدکننده و افزایش مصرف‌کننده محصولات کشاورزی. نمودار زیر به وضوح سیر تدریجی کاهش سهم جمعیت روستایی کشور و در مقابل افزایش جمعیت شهری را نشان می‌دهد. با کاهش جمعیت روستایی طی سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ آمار نشان می‌دهد که تعداد ۱۳۷۷ روستا نیز خالی از سکنه شده است. به عبارت دیگر بخشی از کانون‌های انسانی و تولیدی کشور طی پنج سال خالی از سکنه شده است. از سوی دیگر آمار نشان می‌دهد در سال ۱۳۹۰ از مجموع ۴ /۲۱ میلیون نفر جمعیت روستایی حدود ۵۱ درصد مردان و ۴۹ درصد را زنان تشکیل می‌دهند که تقریباً نسبت جنسیتی برابر است. بر حسب توزیع سنی اطلاعات سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ در گروه سنی ۴۹-۴۵‌ساله، ۵۴-۵۰‌ساله و
۵۹-۵۵‌ساله و بیش از ۶۰ سال سهم جمعیت زنان بیشتر از مردان است. به طوری که اطلاعات نشان می‌دهد در سه گروه سنی ۴۹-۴۵‌ساله، ۵۴-۵۰‌ساله و ۵۹-۵۵‌ساله نسبت جنسیتی، به نفع زنان است یعنی تعداد زنان بیشتر از مردان است. در بقیه سنین تعداد مردان بیشتر از زنان در مناطق روستایی است. جدول توزیع جمعیت روستایی بر حسب جنسیت و سن و نسبت جنسی را نشان می‌دهد. یعنی در مناطق روستایی کشور تعداد زنان در سن ۴۵ به بالا بیشتر از مردان است و قبل از سن ۴۵ تعداد مردان بیشتر از زنان است. علاوه بر این، در مناطق روستایی سهم افرادی که هرگز ازدواج نکرده‌اند در سنین مختلف بر حسب جنسیت متفاوت است. در میان مردان به طور میانگین ۶ /۳۸ درصد و در میان زنان ۵ /۳۰ درصد هرگز ازدواج نکرده‌اند. توزیع بر حسب سن نشان می‌دهد که در گروه سنی ۳۰ سال و بیشتر سهم زنان هرگز ازدواج‌نکرده بیشتر از سهم مردان در همین گروه سنی بوده است. به عبارتی این افراد نه‌تنها خانواده‌ای تشکیل نداده‌اند بلکه از نظر تامین هزینه زندگی وابسته به والدین خود بوده و این موضوع امکان پس‌انداز خانواده و در نهایت رفاه خانوار را کاهش می‌دهد. مگر اینکه دولت امکان تحصیل درآمد از طریق ایجاد مشاغل مناسب در روستا را برای زنان فراهم سازد. از سوی دیگر این پدیده عدم ازدواج خاص زنان روستایی نیست بلکه مردانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند نیز آمار بالایی را به خود اختصاص می‌دهند. اینکه چرا مردان ازدواج نکرده‌اند طبیعتاً بخشی به عوامل اقتصادی و درآمدی فرد بر می‌گردد که توانایی تامین هزینه زندگی خانواده را ندارد. اگر امکان کسب درآمد برای مردان روستایی و تقویت بنیه اقتصادی آنان فراهم شود طبیعتاً بخشی از افرادی که هرگز ازدواج نکرده تشکیل خانواده داده و بخشی از زنان روستایی که هرگز ازدواج نکرده‌اند از این آمار حذف می‌شوند. آمارها این نکته را تایید می‌کند که برای کاهش مشکلات روستاها در کشور، نگاه جنسیتی معنایی ندارد بلکه نگاه همسو به زن و مرد و خانواده برای حل مشکلات لازم است.

http://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-8080

 

نوشتن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *