ابهام های «بسته خروج از رکود»
هرچند تاکنون جزئیاتی از بسته خروج از رکود تورمی دولت منتشر شده و در اختیار عموم قرار گرفته اما همچنان ابهاماتی در این مورد باقی است. اینکه دولت محترم فرهنگ نقد و نقادی را در کشور پایه گذاری کرده و از خود سیاستهای دولت شروع نمودند امری قابل احترام و ستودنی است . با همین رویکرد محققان ، اساتید دانشگاه و متخصصان که دل در گرو ایرانی آباد و توسعه یافته دارند ، با سوالات و ابهاماتی در این بسته مواجهاند که توجه به آن می تواند شروع نهادینه ساختن فرهنگ نقد و نقادی و حضور مردم در تصمیمسازیهای دولت و توسعه سرمایه اجتماعی باشد .
شاید بتوان اصولیترین ابهاماتی که بر بسته ارائه شده در گام نخست برشمرد ابهامات اصول تفکری و اندیشهای ، مفروضات و پیشفرضهای آن به عنوان یک برنامه کوتاهمدت باشد . هر برنامهای حتی برای یک متغیر اقتصادی که باشد با پیشفرضهایی تدوین میشود، اینکه الزامات و پیشفرضهایی که برای این بسته خروج از رکود تورمی در نظر گرفته شده چیست؟ احتمال درصد تحقق خروج از رکود چقدر در نظر گرفته شده است؟ احتمال خروج از رکود بدون تورم چقدر است؟ اگر با این سیاستها خروج بدون تورمی اتفاق نیفتد سیاستهای جایگزین و پیشنهادی چیست؟ چرا به مشکلات و معضلاتی که بر استمرار رکود در ایران تاثیر دارند در این بسته پیشنهادی اشاره نشده و فقط به چند مورد توجه شده است ؟
با عدم اطمینان و فضای نااطمینانی در کشور که مخل توسعه سرمایه گذاری و طبیعتا تولید است چه باید کرد؟ سرمایه گذار برای رتبهبندی گزینههای سرمایهگذاری لاجرم به تعیین ریسک هر گزینه است و برآورد ریسک زمانی اتفاق میافتد که سرمایهگذار خطر را بشناسد و برآورد کند در اقتصاد ایران خطرات قابل شناسایی نبوده و طبعا سرمایهگذاران در این فضا وارد نمیشوند راهکار خروج از این فضا چیست تا سرمایهگذار تمایل به سرمایهگذاری یابد؟
تجربه عدم کارایی سیاستهای پولی در اقتصاد ایران به کرات اتفاق افتاده است، حال چطور در فضای کنونی اقتصاد ایران با عدم اطمینان و اقتصاد رانتی قرار است با ابزارهای سیاست پولی از رکود خارج شود؟ موتور رونق تقاضا صادارت غیرنفتی است، وقتی صحبتی از بخش کشاورزی، صنایع غیر از پتروشیمی و خدمات در بسته نیست، چه بخشی قرار است صادرات غیرنفتی را توسعه دهد؟ بخش مسکن که صادرات ندارد این صادارت غیرنفتی را چه بخشی توسعه میدهد و چگونه می خواهد محرک تقاضا باشد ؟ مگر تاکنون در همه برنامههای توسعه کشور، رشد صادرات غیرنفتی محور توسعه نبوده، چرا تاکنون عملی نشده است؟ چرا پتروشیمی و مسکن بخش پیشران در نظر گرفته شدهاند؟ معیارها و شاخصهای در نظر گرفته شده برای پیشران بودن فعالتیهای اقتصادی در کشور چه بوده و چطوری این شاخصها محاسبه و اولویتبندی شده و سپس به این نتیجه رسیدهاند که پتروشیمی و مسکن در اقتصاد ایران بخشهای پیشران برای توسعه تولید و رشد اقتصادی هستند ؟
چرا در این بسته به کانونهای تولید توجه نشده؟ اصلا سوال این است که چرا بخش کشاورزی و روستا با همه اهمیت آن – اگر فقط نقش آن در صادرات غیرنفتی و امنیت غذایی را توجه کنیم- در این بسته دیده نشدهاند؟ آیا این نوع نگاه دولت در این بسته به فعالیتهای اقتصادی همان تکرار نگاه تبعیض آمیز و رانتجویانه قبلی نیست که باعث این بهم ریختگی اقتصاد ایران شده است ؟ آیا با این راهکارهایی که ارائه شده و چیز تازه ای نیست میتوان به توسعه صادرات غیرنفتی که محرک تقاضا و در نتیجه محرک تولید باشد دلخوش کرد؟
برای تامین مالی بانکها که قرار است برای توسعه تولید وام پرداخت کنند چرا جایی برای پساندازهای داخلی در نظر گرفته نشده است؟ بارها دیدهایم همین نقدینگی سرگردان در اقتصاد ایران به کرات بازار ارز ، طلا، مسکن و بورس را بهم ریخته است برای فضای آرام و اطمینان در اقتصاد برای این نقدینگی سرگردان چه تمهیداتی در نظر گرفته شده است؟ در دنیا به کرات مقالات و کتب مختلف بر این تاکید کردهاند که صنایع کوچک اشتغالزاست اما در این بسته هیچ توجهی به صنایع اشتغالزا در کشور نشده، چرا این گونه است؟ آیا صنایع پتروشیمی که سرمایهبر است و نه اشتغالزا، قرار است مشکل بیکاری کشور را حل کند؟ آیا بدون حل مشکل بیکاری میتوان از رکود خارج شد؟ تولید و اشتغال به هم وابستهاند چطوری این دو بازار در این بسته به هم مرتبط شدهاند؟در اقتصاد رانتی بدون تغییر این ساختار رانتی آیا اصلا تغییر و تحولی در شرایط موجود اقتصاد پیش میآید؟ تا رانتخواران هستند و فضای اقتصاد را مسموم میکنند انتظار بهبودی است؟ چرا در این بسته برای تغییر ساختار رانتی هیچ قاعدهای در نظر گرفته نشده و چرا با این پیشفرض نوشته شده “که ساختار رانتی اقتصاد را می پیریم” و حالا قرار است معجزه اتفاق بیفتد؟ چرا با گروه های فشار و گروههای ذینفوذ در اقتصاد که همه قاعدههای علم اقتصاد را باطل میکنند و نمیگذارند با ابزارهای سیاستی تغییر و تحولی در اقتصاد ایران بهوجود آورد مقابلهای نشده و راهکاری دیده نشده است ؟
اقتصاد یک علم است و هر علمی مفروضاتی دارد که در صورت نبود این مفروضات آن علم و ابزارهای آن علم کارایی ندارند . اینکه در اقتصاد ایران بارها و به کرات انواع سیاستهای مختلف اقتصادی تدوین و اعمال شده و پاسخ درست گرفته نشده است به دلیل نقص این فروض و اصول علم اقتصاد است. بارها به کرات دیدهایم و شنیدهایم چرا در ایران وقتی قیمت کالا افزایش مییابد تقاضا کاهش نمییابد و برعکس هجوم برای خرید آن کالا افزایش مییابد؟ چون اصول و مفروضات علم تقاضا در ایران حاکم نیست اینکه افراد عقلایی رفتار نمیکنند(دنباله رو هستند )، اطلاعات شفاف و کامل نیست ، بازار رقابتی نیست ، رانت و فساد رواج یافته و هزارن نقض فروض دیگر. حال سوال اصلی و مساله اصلی همین جاست، چطور دولت محترم بدون اینکه بخواهد مفروضات علم اقتصاد را در ایران جاری سازد و تغییری در ساختار ایجاد کند با همین نبود مفروضات به سیاستهای اقتصادی متوسل شده تا مشکل رکود و تورم را حل کند؟ آیا این رفتار دولت در بسته اقتصادی ارائه شده عقلایی است؟ و هزاران هزار سوال دیگر است که در این بسته ابهام دارد و ناملموس است و من فکر میکنم این بسته فقط قرار است امید به عامه مردم بدهد که “دولت قرار است تولید را با کنترل تورم شکوفا کند”، فقط همین.
امید بخشیدن به مردم ایران و مردمانی شریف که بر هر مشکلی تاب آورده امری مقدس است اما آن طرف موضوع اگر دوباره ناامیدی بر این سرزمین حاکم شود آیا مجالی دوباره برای امیدواری و ساختن این سرزمین گهربار است؟
نوشتن نظر