
ارتقای کشاورزی خردهپا در گرو توجه به زنان کشاورز
کشاورزان خردهپا با مشکلات مختلفی برای توسعه تولید خود مواجهند و براساس مطالعه فائو، در بسیاری از کشورها بیش از ۴٠ درصد کشاورزان خردهپا فقیر هستند. بهعبارتی کشاورزان کوچک یا خردهپا هم تولیدکننده اصلی موادغذایی برای جمعیت جهان بوده و هم در فقر زندگی کرده و دسترسی آنان به نهادهها و تکنولوژی و اعتبارات برای افزایش بهرهوری تولید کم است. با توجه به مشکلاتی که کشاورزان خردهپا دارند، توسعه کمی و کیفی تولید بخش کشاورزی با مشکل مواجه است. از سوی دیگر، درحالحاضر متوسط سن کشاورزان در سراسر جهان حدود ۶٠ سال است. سالمندی نیروی کار بخش کشاورزی، پذیرش تغییر در تولید را به دلیل سطح تحصیلات پایین و کهولت سن پایین میآورد. بنابراین هرگونه اصلاح در تولید و روش تولید که نتیجه تحقیقات بوده و ترویج میشود، با پذیرش ناکافی روبهرو میشود. کهولت سن و سالخوردگی کشاورزان یکی دیگر از مشکلات بخش کشاورزی است. همچنین با اینکه حدود ۶٠ درصد جمعیت کشورهای درحالتوسعه زیر ٢۵ سال دارند، اما جوانان کمتر به شغل کشاورزی گرایش دارند، چراکه کشاورزی با محبوبیت کمتری برای اشتغال جوانان روبهروست و ازاینرو بسیاری از جوانان به شهرها مهاجرت میکنند. براساس پیشبینی فائو، تا سال ٢٠٣٠ در حدود بیش از ۶٠ درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند و مناطق روستایی خالی از جوانان میشود که این هم مشکلی دیگر در کنار مشکلات کشاورزی خردهپاست. مشخصه دیگر بخش کشاورزی، حضور زنان در تولید است. زنان همواره در کنار مردان در تولید بخش کشاورزی نقشآفرینی داشتهاند. براساس آمار ارائه شده، زنان بهطور میانگین حدود ۴٣ درصد نیروی کار بخش کشاورزی را در کشورهای درحالتوسعه به خود اختصاص دادهاند و حدود ۵٠ درصد نیروی کار بخش کشاورزی در شرق و جنوب شرقی آسیا و جنوب صحرای آفریقا را زنان تشکیل میدهند
زنان کشاورز برای دسترسی به منابع مولد برای افزایش بازده و بهرهوری عملکرد تولید و کارآفرینی، با محدودیت مواجه هستند. بهعبارتی، دیگر زنان کشاورز نسبت به مردان از فرصتهای برابر برخوردار نیستند. بههمیندلیل است که بهرهوری آنان نسبت به مردان کمتر است. زنان در دسترسی به منابع مالی، زمین، امور پشتیبانی تولید نسبت به مردان با محدودیتی جدی مواجه هستند. زنان کشاورز فقط هفت درصد از خدمات ترویج کشاورزی و کمتر از ١٠ درصد از منابع اعتباری اختصاصیافته به کشاورزان مقیاس کوچک را دریافت میکنند. زنان کشاورز دارای زمین کمتر و زمین آنها اغلب از کیفیت پایینتر از زمینهای متعلق به مردان برخوردار است. این در حالی است که بیش از ۴٠ درصد نیروی کار بخش کشاورزی را زنان تشکیل میدهند و لزوم توجه به آنان در برنامههای توسعه هم از نظر تولیدی و هم توسعه انسانی و رفاه ضرورت مییابد. دیدگاه توسعهای صاحبنظران برایناساس است که در توسعه واقعی، هدف باید توسعه منابع انسانی باشد، چون مهمترین سرمایه هر جامعهای نیروی انسانی آن است. بنا بر گزارش مرکز تحقیقات توسعه بینالمللی، زنان در آفریقا درحالحاضر فقط دارای یک درصد زمین هستند و اگر زنان دسترسی برابر مانند مردان به منابع کشاورزی داشته باشند، تولید در مزارع زنان در کشورهای درحالتوسعه ٢٠ تا ٣٠ درصد افزایش مییابد. تحقیقات نشان میدهد اگر زنان کشاورز در کنیا همان دسترسی به نهادههای مزرعه، آموزش و تجربه مردان را داشته باشند، بازده ذرت و لوبیای تولیدی زنان میتواند به اندازه ٢٢ درصد افزایش یابد و اگر محدودیت برای زنان برداشته میشد، حاصل آن دوبرابرشدن نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کنیا در سال ٢٠٠۴ از ۴,٣ درصد به ٨.٣ درصد (بانک جهانی) میشد. ازهمینرو است که توجه به زنان کشاورز و رفع محدودیتهای آن با توجه به اثربخشی آنان و نگاه توسعه انسانی، مدنظر بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است. در بسیاری از کشورها برنامه و اقدامات مختلفی برای توانمندسازی زنان کشاورز تدوین و اجرا میشود. برای مثال در پاکستان، شرکت «نستله» بیش از ١٨٠ میلیون دلار در سال برای تهیه شیر و سه میلیون دلار برای حمایت فنی و آموزش برای کشاورزان. هزینه میکند. نستله پاکستان با همکاری برنامه توسعه سازمانملل متحد (UNDP)، به چهار هزار زن کشاورز مشاوره میدهد. این پروژه کمکهای فنی و مشاورهای درباره سلامت دام، پرورش و تولید علوفه به دامداران زن در مناطق روستایی پاکستان ارائه میدهد که هدف آن بالابردن کیفیت و ارزش شیر تولیدی آنان بوده که افزایش تولید و درآمد را به همراه داشته و بهنوبه خود باعث ارتقای اقتصاد محلی و ملی میشود.
نوشتن نظر