مالیات سبز راهکاری برای حفظ محیط زیست
مالیات سبز یک ابزار سیاستی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار است. اگر نگاهی به سیر تاریخی بهکارگیری مفاهیم جهانی، روشها و سیاستهای مختلف که برای پایداری توسعه توصیه و اتخاذ شده در ایران داشته باشیم، همواره با وقفه زمانی به این موضوعات در ایران پرداخته شده است. در حقیقت در زمان خودش که لازم بوده آن مفاهیم از نظر تئوری بررسی و ارزیابی و سپس براساس شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بومی شود، اقدامی صورت نگرفته است. اتفاق ناخوشایند زمانی روی داده که بهدلیل نپرداختن به موضوع در زمان خودش و طینشدن فرایند بومیشدن و کاربردیکردن، سیاست و روش بهطور ناقص اجرا شده و بعد از اجرا هم نتیجه مطلوبی حاصل نشده است و در این شرایط ضعف در مدیریت سیاستگذاری به ناکارآمدی ابزار سیاستی منتقل شده است. مفاهیمی چون مشارکت در تصمیمسازی از پایین به بالا، اعتبارات خرد، بنگاههای کوچک، توانمندسازی از این قبیل مفاهیم و سیاستهاست که بهجای تنبیهکردن نظام مدیریت سیاستگذاری در کشور خود سیاست تنبیه شده و حضور آن در اجرا کمرنگ شده است. مالیات سبز هم یکی از این سیاستهای کاربردی است که عملا تلاشی شایسته برای کاربردی و بومیکردن آن دیده نمیشود. اگر به تاریخ مفهومی مالیات سبز در ادبیات موضوع توجه شود، در سال ١٩٩٧ از سوی برخی از نظریهپردازان علم اقتصاد و محیطزیست پیشنهاد شد که برای مقابله با آسیبهای زیستمحیطی و نیز حمایت از توسعه پایدار، نحوه محاسبه مالیات از مالیات بر درآمد به مالیات بر محیطزیست تغییر یابد و آن را به بهای تمامشده محصولات، انرژی و خدمات فزوده و در نتیجه این مالیات بهطورکلی از سوی مصرفکنندگان پرداخت شود. یعنی در حدود ١٨ سال از ارائه چنین پیشنهادی در حال سپریشدن است. همانطورکه در شماره پیشین بیان شده، با افزایش آلایندههای محیطزیستی و گسترش انتشار گازهای گلخانهای، فضای جهانی بهمنظور دستیابی به اهداف توسعه پایدار، متوجه مسائل محیطزیستی و حفاظت از آن و راهکارهای کاهش خسارت به محیط زیست توسط بخش دولتی و غیردولتی شد و بسیاری از حرکتهای مردمی را به خود جلب کرد. ازهمینرو استقرار یک نظام مالیاتی برای حفاظت و توسعه محیطزیست در کشورهای جهان مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت. در حقیقت در گفتمان جدید طراحی نظام مالیاتی برپایه محیطزیست، هدف از مالیات سبز یا مالیاتهای زیستمحیطی، افزایش درآمد دولتها نیست بلکه درصدد ارائه اطلاعات دقیق درباره قیمت تمامشده محصولات است؛ اینکه دقیقا هر محصولی چقدر هزینه مستقیم (هزینه حسابداری) و غیرمستقیم (هزینههای زیستمحیطی) برای کشور دارد تا براساس آن بتوان مزیت تولیدی واقعی را مشخص کرد.
علاوهبراین مالیات سبز اخذ میشود تا با پرداخت یارانه به محیطزیست برای حفظ و گسترش آن، اقدامات علمی مناسب صورت گیرد؛ بهعبارتدیگر منابع درآمدی مالیات سبز دوباره فعالیتهای به شکل یارانه برای حفاظت از محیطزیست باز توزیع میشود؛ مانند کاشت درختان و توسعه جنگل، بهکارگیری فناوری نوین در تولید بهمنظور کاهش آلایندهها. بهعبارتی، دولت دخالت میکند تا از طریق مالیات سبز منابع تأمین مالی را برای احیا و توسعه و حفاظت محیط زیست در فعالیتهای مختلف اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) و در سطح خانوار (همانند توزیع لامپهای کممصرف برای تغییر فرهنگ مصرف و کاهش مصرف برق یا ارائه شیرآلات آبی با فناوری جدید برای کاهش مصرف آب) فراهم آورد. پس دولت مالیات سبز اخذ میکند تا بتواند فعالیتها و اقدامات برای بهبود محیطزیست را اجرا کند نه مالیات برای هزینههای جاری اخذ کند. در کنار مالیات سبز مشوقهای مالیاتی نیز برای فعالیتهایی که اقدامات آن به کاهش آلایندههای زیستمحیطی منجر میشود، اعمال میشود. یعنی هر دو روی سکه تنبیه و تشویق در نظر گرفته میشود؛ برای نمونه در برخی کشورها نظیر هلند و فرانسه، شرکتهایی که مصرف انرژی را کاهش میدهند یا از انرژیهای نو استفاده میکنند، مشمول تخفیف مالیات بر درآمد میشوند. از سوی دیگر، تعیین نرخهای مالیاتهای سبز در کشورها عموما مبتنی بر نوع آلایندگی، میزان مخرببودن و مقدار انتشار بوده و درصورتیکه مقدار انتشار یا خطرات ناشی از انتشار آلاینده بالا باشد، از مالیاتهای تصاعدی یا پلکانی استفاده میشود. بنابراین مالیات یکسان اخذ نمیشود. روند درآمدهای مالیاتی کشورهای اتحادیه اروپا نشان میدهد از سال ٢٠٠۶ تا ٢٠١٣، کل درآمدهای زیستمحیطی ١,۶ درصد افزایش داشته و به طور متوسط در سال ٢٠١٣ حدود ٣٣.۵ میلیارد یورو بیشتر از سال ٢٠٠۶ است. در سال ٢٠١٣، سهم مالیاتهای زیستمحیطی از تولید ناخالص داخلی کشورهای اتحادیه اروپا ٢.۵ درصد است. این ارقام نشان میدهد در طول زمان، رویکرد توجه به مالیات سبز شدت یافته است.
http://sharghdaily.ir/News/73752/مالیات سبز راهکاری برای حفظ محیط زیست
نوشتن نظر