مالیات سبز از اقتصاد سبز
دولت برای دستیابی به اهداف خود و برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، نیازمند منابع مالی است که از دیدگاه صاحبنظران اقتصادی، بهترین منبع تأمین هزینههای دولت مالیات است، زیرا علاوه بر آنکه اتکای دولت را به منابع خدادادی مثل نفت که یک ثروت ملی و متعلق به نسلهای آینده نیز است، کم میکند، مشارکت ملی در امور کشور را برای آحاد افراد جامعه فراهم میکند. برای اخذ مالیات، یک پایه مالیاتی لازم است؛ بهعنوان مثال مالیات بر درآمد، پایه مالیاتی آن درآمد است. از اینرو اقتصاددانان بهدنبال اخذ مالیات از پایههای مالیاتی هستند که باعث ایجاد کارایی در اقتصاد شود. یکی از پایههای مالیاتی که این خصوصیات را دارد، پایه مالیاتی زیستمحیطی است. اساس این پایه مالیاتی بر این استوار است که بر فعالیتهایی که آلودگی به محیط زیست وارد کرده، مالیات اخذ شود تا ضمن کنترل و کاهش آلایندههای حاصل از فعالیت انسان به محیط زیست، درآمد حاصل از این مالیات صرف حفاظت و توسعه محیط زیست شود که منافع اجتماعی نیز بههمراه دارد. این پایه مالیاتی که بر اساس هزینه اعمال میشود، در اصطلاح بهعنوان مالیات سبز (Green Tax) نامیده میشود. به عبارتی مالیات سبز (همچنین «مالیاتهای زیستمحیطی» یا «مالیات آلودگی» نامیده میشود) مالیات بر آلایندههای زیستمحیطی یا محصولاتی که چنین آلایندههایی تولید میکنند، اطلاق میشود. در تئوری اقتصادی، مفهومی به نام هزینههای خارجی مطرح است. هر فعالیتی که انسان در عرصه اقتصاد انجام میدهد علاوه بر هزینههای آن فعالیت که مستقیما قابل مشاهده است، همانند هزینه دستمزد، خرید مواد اولیه، هزینه انرژی و حملونقل و بیمه که در دفاتر حسابدرای ثبت و ضبط میشود، بسته به نوع فعالیت هزینههای غیرمستقیم دیگری نیز بههمراه دارند که به محیط زیست، جنگل، مرتع، آب، هوا وارد میکند. به این هزینههای غیرمستقیم پیامدهای خارجی منفی میگویند. این پیامدهای منفی خارجی ممکن است در بخش تولید باشد یا مصرف. بهعنوان مثال تولید خودرو اگر مطابق با استانداردهای زیستمحیطی نباشد ضمن ایجاد خطر جانی، باعث آلودگی هوا میشود که این هزینه آلودگی هوا، پیامد منفی و هزینههای خارجی تولید خودرو است. مصرف سیگار نیز پیامد منفی بههمراه دارد و ضمن بهخطرانداختن سلامت فرد، افزایش هزینههای درمان و کاهش بهرهوری را نیز بهدنبال دارد. مجموع هزینههایی که فرد سیگاری به خود و خانواده خود و جامعه وارد میکند جزء پیامدهای منفی و هزینههای خارجی مصرف سیگار است. با شناسایی پیامدهای منفی و مثبت تولید و مصرف دولت میتواند نقش بسزایی در تقویت پیامدهای مثبت و کاهش پیامدهای منفی خارجی داشته باشد. بهطوری که اگر پیامد خارجی در تولید مثبت باشد دولت با یارانههایی که در نظر میگیرد باعث شده تا تولیدکننده تشویق و ترغیب به انجام بیشتر و بهتر آن کار شود و بهای تمامشده کالای تولیدی را کاهش داده و قیمت نیز کاهش یافته، ولی اگر پیامد خارجی در تولید منفی باشد دولت با وضع مالیات موجب میشود که بهای تمامشده کالای تولیدی افزایش یافته و قیمت آن نیز افزایش یابد و مردم تمایل کمتری به خرید آن داشته باشند تا تولید آن کالا کاهش یابد. در بخش مصرف هم اگر پیامد خارجی مثبت باشد، دولت یارانههایی را در نظر گرفته تا کالا با قیمت کمتری در اختیار مصرفکننده قرار گیرد و این پیامد مثبت تأثیر خود را در اجتماع خواهد گذاشت (دوچرخهسواری)، ولی اگر پیامد خارجی در مصرف منفی باشد مانند سیگارکشیدن، دولت نهتنها سوبسید، بلکه مالیاتهایی را برای آن درنظر میگیرد تا مصرفکننده بهای تمامشده بیشتری را پرداخت کرده و استفاده از آن را کاهش دهد. بنابراین نقش دولت از طریق مالیاتها در کاهش پیامدهای منفی خارجی تولید و مصرف بسیار حایز اهمیت است. مالیات سبز هم در همین راستا است که دولت با بهکارگیری این ابزار سیاستی برای کاهش آلایندهها و آلودگی حاصل از تولید و مصرف کالاها و خدمات گام برداشته تا در کنار آن زمینه بهکارگیری تکنولوژی و فناوریهای جدید با حداقل آلایندگی را در بخش تولید و مصرف مهیا کند. آمار و اطلاعات جهانی نشان میدهد کشورهای مختلف جهان رویکرد اخذ مالیات سبز را در پیش گرفتهاند. در بخش کشاورزی، صنعت و خدمات اخذ مالیات سبز از فعالیتهای مختلف صورت میگیرد. در کشور دانمارک که یکی از کشورهای پیشرو در اخذ مالیات سبز است در سال ٢٠٠٧ درآمد حاصل از انواع مالیات سبز حدود ٨٢ میلیارد کرون دانمارک بوده (١١ میلیارد یوررو) که در حدود ۴,۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میداده است. اینکه برحسب نوع فعالیتهای اقتصادی از چه فعالیتهایی و چگونه میتوان مالیات سبز گرفت، موضوعی است که به آن در شمارههای بعدی پرداخته خواهد شد.
نوشتن نظر